شرح نرم افزار های مرجع طب سنتی

با تحقیق و اقتباس از مراجع خطی و غیر خطی

شرح نرم افزار های مرجع طب سنتی

با تحقیق و اقتباس از مراجع خطی و غیر خطی

شرح کتاب خطی قرابادین کبیر قرابادین

شرح کتاب خطی قرابادین کبیر قرابادین 

 از ریشه سریانی grafidion به معنای رساله مختصر است. این دانش به ترکیب داروهای مفرد با یکدیگر میپردازد. به کتابهایی که درباره شناخت داروها و ترکیبات آنها نوشته میشود نیز «قرابادین» میگویند. پزشکان مسلمان در داروگیاهشناسی و داروسازی از طب یونانی و به ویژه آثار جالینوس بسیار تأثیر گرفتند. قرابادین، یا داروسازی یکی از مباحث اصلی در پزشکی سنتی است. لزوم داروسازی زمانی بیشتر احساس می‌شود، که داروی تکی نتواند بیماری را معالجه نماید، یا شخصی چند بیماری داشته باشد. در این صورت ممکن است یک داروی ساده ویا مفرده نتواند بیمار را معالجه نماید. البته اگر یک داروی تکی پیدا شود که به تمامی موارد مورد نیاز بیمار پاسخ دهد و بیمار و بیمارها را کفایت نماید، بهتر است با همان داروی مفرده معالجه گردد و از بکار بردن داروهای مرکب پرهیز شود. طب سنتی پزشکی سنتی یا طب سنتی (Traditional medicine) زمینه‌ای پرقدمت و متنوع است، که به توصیف و بررسی آن‌دسته از سیستم‌ها و دانش‌های پزشکی می‌پردازد، که در طی سده‌های پیشین و قبل از دوران طب مدرن، در جوامع گوناگون بشری بوجود آمده است. طب سنتی به دو بخش نظری و عملی تقسیم شده است که طب نظری شامل: 1. امور طبیعیه 2. اسباب وعلل و 3. دلایل وعلایم می باشد و طب عملی به سه بخش: 1. تدابیر 2. دارو درمانی و 3. اعمال یدی تقسیم می گردد. پایه های طب سنتی اصول و پایه های طب سنتی، امور طبیعیه مبادیی هستند که بدن انسان و سایر کاینات بر آن مبتنی است و هستی و قوام بدن از آن هاست. و به هفت قسمت تقسیم می شوند که شامل: ارکان, امزجه, اخلاط, اعضا, ارواح, قوا و افعال هستند. بخش نخست آن که ارکان هست بدین گونه تعریف می گردد که اجسام بسیطی هستند که اجزای اولی بدن آدمی و غیر آن است ومراد از بسیط بودن آن یعنی این که نمی توانیم آن را به اجسام مختلفی از نظر صورت و طبع تقسیم کنیم.ارکان چهار است و شامل نار (آتش), هوا, ماء (آب), ارض (زمین) می باشد. هر کدام از این ها یک عنصر می باشد و مکان مخصوص خود و دو کیفیت دارا هست که مکان مخصوص بر اساس طبع آن و کیفیات آن به خاطر خصوصیات ذاتی آن است. آتش سبکترین و بالا تر از همه قرار می گیرد که به آن خفیف مطلق می گویند و دارای دو خصوصیت گرم و خشک می باشد. هوا که در زیر آتش قرار میگیرد که به آن خفیف مضاف می گویند و دارای دو خصوصیت گرم و تر می باشد. آب در زیر هوا که به آن ثقیل مضاف می گویند و دارای دو خصوصیت سرد و تر می باشد. و زمین که درمرکز قرار می گیرد و به این دلیل ثقیل مطلق می باشد و دو خصوصیت سردی و خشکی را دارا میباشد. تدبیر داروها اصلاح طعم شاید داروی ساده و تکی، نیاز پزشک را در خصوص درمان بیمار برآورده می‌کند. اما مزه دارو طوری است که طبیعت آن را برنمی‌تابد، و معده از قبول آن اجتناب می‌نماید. ترکیب داروهای دیگری که هم کمک کار داروی اصلی باشد، و هم باعث اصلاح مزه آن گردد، لازم و ضروری است. بدرقه دارو تا اندام هدف در بحث داروسازی پزشکی سنتی، رسیدن دارو به اندام هدف بایسته است. چون اگر این امر محقق نگردد و دارو قبل از رسیدن به اندام در اثر هضم و مخلوط شدن با غذا و ... اثر خود را از دست بدهد، دیگر تاثیر مورد نیاز را نخواهد داشت. از این جهت لزوم داروهای مرکب، داروهایی که داروی اصلی را تا اندام هدف بدرقه نماید، بسیار حایز اهمیت است. سرعت عمل در تاثیر داروهای تکی و ساده‌ای هستند که انتظار پزشک را در درمان برآورد می‌کنند ولی در رسیدن به اندام هدف تاخیر دارند. برای مثال: قرص کافور که برای حرارت مزاج قلب تجویز می‌شود، در رسیدن به اندام هدف تاخیر دارد. زعفران کار سرعت بخشیدن به قرص کافور را انجام می‌دهد، و همین که قرص کافور به قلب رسید، زعفران از او جدا می‌شود. کاهش سرعت سیر دارو برای کفایت تاثیر داروهایی هستند که در تاثیربخشی و درمان بیماری، موثر و کافی هستند، ولی بسیار تند و تیز عمل می‌منند و فوراً از محل اندام هدف عبور کرده و فاصله می‌گیرند. باید برای تاثیردهی مطلوب این داروها، از سرعت آنها کاسته شود. اکثر داروهای بازکننده انسدادها این چنین هستند و سرعت زیادی دارند. برای این مورد می‌توان تخم ترب را در داروهای بازکننده انسداد کبدی مثال آورد. تخم ترب باعث تاخیر داروی ضد انسدادی در مبد شده و در این تاخیر، دارو کارش را در کبد انجام خواهد داد. و . . . با افزودن داروی دوم، مزاج دارو از حالت اول خارج شده و بحث مزاج مرکب بروز می‌کند. مزاج مرکب نوشتار اصلی: مزاج مرکب برای بدست آوردن مزاج مرکب دارویی که از زنجبیل که در دویم گرم و خشک است و کندر که در سیم گرم و خشک است و بنفشه که در دویم سرد و تر است، بدین صورت عمل می‌کنیم: مجموع درجات گرمی و سردی و شربت‌ها (واحد میزان مصرف) هر یم از اجزاء را جداگانه بدست آورده بعد با جمع آنها مجموع کلی حاصل می‌شود. این مجموع کلی را از بزرگترین عدد بدست آمده تکی کسر کرده و بر قدر شربت‌ها تقسیم می‌نماییم، حاصل مزاج مرکب خواهد بود سید محمد حسین علوی عقیلی خراسانی شیرازی: عقیلی طبیب بزرگ قرن 12 هجری قمری در خانواده‌ای زندگی ‌نموده که همه از بزرگان عرصة طب در روزگار خود بوده‌اند. او از نوادگان سیّد مظفر الدین حسین خراسانی است که از جمله اطبای خراسان و از بزرگان خاندان عقیلی است که به شیراز رفت و در آنجا ساکن شد. محل تولد عقیلی به‌درستی معلوم نیست ولی او در آثار خود سخنانی بیان می‌کند که بیانگر حضور او در ایران و هند بوده است. حکیم محمدحسین عقیلی خراسانی از جمله کسانی است که برای آنان که سر در گرو دانش آموزی در این قلمرو نهاده‌اند، شخصی ناشناخته نیست البته در این حوزه، افراد بسیاری را می توان برشمرد که جایگاه مهمی در این زمینه دارند، ولی چند علت ما را بر آن داشت که در این نوشتار به زندگی و آثار حکیم سید محمّدحسین علوی عقیلی خراسانی اشاره ای داشته باشیم رشد و نمو در خانواده ای که بسیاری از آن ها طبیبانی نامدار به شمار می آیند، جامعیت کتب و آثار او و موشکافی های مفصّل و عالمانه او در این آثار و تأثیر او و خاندانش در پایه گذاری طب در شبه قاره هندوستان از جمله عللی است که وی را از بسیاری از طبیبان و حکیمان گذشته، ویژگی خاصی می بخشد گفتار زیر نیز تأملی است در این باره؛ باشد که مورد طبع مردم صاحب نظر شود زندگی و آثار سید محمد حسین عقیلی خراسانی خاندان عقیلی جزء سادات علوی موسوی شمرده می شوند سید مظفرالدین خراسانی، یکی از بزرگان این خاندان است و هم چنین میرزا محمدتقی موسوی، که پدربزرگ عقیلی موردنظر ماست، از جمله افراد این خانواده شمرده می شود علاوه بر این پسوند علوی همراه نام بسیاری از افراد این خاندان به چشم می خورد حکیم محمّدحسین عقیلی نیز با صراحت از سیادت خود یاد می کند مشهورترین و اثرگذارترین فرد در میان این خاندان، حکیم محمدحسین عقیلی است که زندگانی او را در دو بخش زندگی شخصی و علمی بررسی می کنیم: 1 ـ زندگی شخصی محمدحسین عقیلی که گاه از او به سیدمحمّد حسین خان، میر محمدحسین خان بهادر، محمدحسین بن محمدهادی عقیلی علوی، و محمدحسین بن محمدهادی عقیلی علوی خراسانی شیراز، نیز تعبیر شده است، فرزند محمدهادی است علوی خان که دایی پدر اوست، در ابتدای کتاب قرابادین چنین می نگارد خال والد ماجد مغفور مبرور محمدهاشم المخاطب بحکیم سید علوی خان بن حکیم محمدهادی العلوی دست به تألیف قرابادین زد و ناتمام ماند. دکتر میر نیز در کتاب ترجمه قانونچه وی را نوه خواهر علوی خان می داند البته این سخن با کلام عقیلی منافاتی ندارد زیرا در مبحث زندگی میر محمدهادی قلندر به این اشاره شده که دختر وی ـ یعنی خواهر علوی خان ـ مادربزرگ عقیلی است. مرحوم آقابزرگ تهرانی در کتاب الذریعه نیز با اشاره ای مختصر تنها به این اشاره می کند که محمدهاشم از خویشاوندان عقیلی بوده است محل تولد وی به درستی معلوم نیست او گاه به گزارش درباره محله ای از ایران می پردازد، مثلاً در توصیف آب رکنی شیراز چنین می گوید چشمه رکن آباد شیراز اکثر اوصاف محموده جمع است ولیکن آب رکنی بسیار کم است و تا به ثلث شهر شیراز می رسد و تمام می گرددکه این حاکی از حضور او در منطقه ای از ایران بوده است و گاه از حضور خود در یکی از نواحی هندوستان سخن می گوید، مثلاً در کتاب قرابادین کبیر در مبحث چوب چینی سَلْهتی می نگارد بدان که إلی الآن که سنه یک هزار و یک صد و هشتاد و پنج هجری است با وجود قرب سَلْهت که چهارده پانزده منزل بیشتر فاصله و دور از مرشد آباد نیست و در جانب شمال مایل به شرق و در سر حد مملکت بنگاله واقع استو یا در مبحث حدود الأمراض قرابادین می نویسد و جامع اوراق در بنگاله آنچه مشاهده کرده آن است که این گزارش ها نشانگر مسافرت های مؤلف به نقاط مختلف در طول حیات اوست البته این همه اطلاعات درباره زندگی شخصی او نیست و آنچه دراین باره به دست ما رسیده، همان نکاتی است که عقیلی در گوشه و کنار کتب خود بدان ها اشاره کرده است و این به سبب مناسبتی است که احیاناً در مبحثی طبی پیش می آید و الّا خود عقیلی قصد گزارش زندگی شخصی خود را نداشته است، به همین سبب اطلاعاتی از ازدواج او، همسر یا همسرانش، فرزندان و تعداد آن ها در دسترس نیست. به نظر می رسد عقیلی فرزند ذکور نداشته است و یا اگر داشته، در کودکی از دنیا رفته اند و یا حرفه پدر را، که حرفه و مهارت خانوادگی آنهاست، پیش نگرفته اند از این رو گویا طومار خاندان عقیلی با مرگ او به پایان می رسد حکیم ناظم جهان، مؤلف اکسیر اعظم، نیز که به کتب این خاندان اهمیت می داده و در جای جای کتاب ارزنده اش، صراحتاً از آن ها مطالبی را نقل می نماید، از کتاب و یا نوشته و یا حتی نسخه ای از فرزندان عقیلی یاد نمی کند، که این صحت سخنان پیشین ما را تأیید می کند البته ممکن است خاندان وی پس از مرگ او به ایران مهاجرت کرده باشند و ادامه زندگی خود را در این دیار سپری کرده باشند، ولی هرگز گزارشی این گونه به دست ما نرسیده است، هرچند ممکن است با کند و کاوی در فهرست نسخ مخطوط و ناآشنای دو کشور ایران و هند، سرنخی از این خاندان بزرگ و فرهیخته به دست آورد 2 ـ زندگانی علمی بررسی زندگانی علمی حکیم محمدحسین علوی عقیلی نیازمند احاطه بر کتب او، اطلاع دقیق از اساتید او، تأثیرپذیری او از گذشتگان، تأثیرگذاری او بر آیندگان و ماندگاری آثار اوست اطلاع یافتن از اساتید او کار چندان دشواری نیست او در خانواده ای زندگی می نموده که همه از بزرگان عرصه طب در روزگار خود بوده اند، از این رو خوشه چینی از خرمن پرفیض آن ها و استفاده از تجربیات ارزنده آن ها، که گاه به صورت اثر و یا نسخه ای برای او به یادگار مانده است، به سهولت برای او ممکن پذیر بوده است عقیلی از تجربیات استاد خود، علوی خان و پدر و دیگر اقوام خود استفاده های فراوانی برده و در جای جای کتب خود، چه در قرابادین و چه در معالجات، این تجربیات را نقل کرده است در این میان نقش معتمدالملوک، به عنوان یکی از بارزترین شخصیت های این خانواده و از جمله اساتید او، و پدر او جلوه گری بیشتری دارد بسیاری از این تجربیات به صورت کتاب مدون نبوده تا ما امروز بتوانیم با قاطعیت ادعا کنیم این نوشته ها از آنجا گرفته شده است بلکه بیشتر به صورت نوشته های پراکنده و یا نسخه هایی بوده که به دست عقیلی رسیده است. به عنوان نمونه عقیلی در کتاب ارزشمند معالجات در مبحث بیماری های صدر می نویسد و نواب معتمدالملوک، قدس سره، نوشته اند دیدم من مردی را که مدّه کامله در صدر او بود و اخراج یافت از امعای او به طریق براز و از وی به طریق قی، مدّه بسیاری و هلاک گردید در اندک روزیو یا در کتاب قرابادین بسیار از پدر خود یاد می کند و عباراتی این گونه می نویسد قلمی فرموده اند والد ماجد بخشی از این نوشته ها، نسخه های شخصی است که برای پادشاهان و اطرافیان آن ها ساخته شده است این نسخه ها با توجه به عدم عنایت به بسیاری از لوازمات، نمی تواند به عنوان نسخه های عمومی مورداستفاده قرار گیرد امّا بخشی، حالت گزارش پزشکی دارد که بسیار باارزش است و سیر درمان و برخورد پزشک با بیماری را نشان می دهد این بخش، گاه به صورت حکایاتی در کتب پزشکی، و نه تنها کتب عقیلی، به چشم می خورد حکایت زیر که در کتاب معالجات آمده است نمونه ای از این گزارش هاست و نواب معتمدالملوک، سید علوی خان خال والد ماجد ـ قدس سرهما ـ فرموده اند که مرد جوانی نزد من آمد و شکایت نمود از وجع شدیدی که در پهلوی راست او به هم رسیده و کشیده تا به جانب شانه و چنبره گردن او و نبض او ممتلی عظیم بود و معتاد به فصد و مدّت مدید که فصد نکرده بود امر نمودم او را به فصد باسلیق و مقدار دو ثلث رطل خون از او گرفتم، وجع او قدری تسکین یافت به حدی که توانست نشست و با یاران خود از آخر روز تا ربع شب صحبت داشت گذشته از این مطلب، که شاید بتوان به عنوان مقدمه ای در یادکرد از اساتید وی دانست، بنابر نقل عقیلی در مقدمه کتاب ارزشمند قرابادین، که شاید از بزرگترین قرابادین های موجود و در دسترس باشد، وی سلسله و طریقی را برای اساتید خود ذکر می نماید در صدر این سلسله پیامبر بزرگ الهی حضرت سلیمان ـ علی نبینا و آله و علیه السلام ـ قرار دارد این سخن، ادعای ما را در مقدمه، مبنی بر الهی بودن این علم تأیید می کند بعد از حضرت سلیمان علیه السلام، اسقلینوس و پس از او بقراط قرار دارند بعد از بقراط، اطبای حرّان و پس از آن ها اطبای خوز و طبرستان قرار دارد این نشان می دهد که این دو ناحیه، دارای مکتبی اثرگذار و علمی در طب بوده اند البته در این میان، نام شخص خاصی مطرح نیست و این شاید دلیل آن باشد که شهرت و تأثیر این دو مکتب، بسته به شخص خاصی نبوده است بلکه در پایه ریزی این دانشگاه های علمی، فرهیختگان بسیاری نقش داشته اند، که متأسفانه درگذر تاریخ به فراموشی سپرده شده اند در مرتبه بعدی از این سلسله، با میرزا مسیح برمی خوریم میرزامسیح هرچند فرزند سید مظفرالدین که خود از اطبای خراسان است، می باشد، ولی ذکر این سلسله نشان می دهد که میرزامسیح دانش آموخته مکتب پدر نیست، بلکه وی، اندوخته های علمی اش را مرهون اطبای خوز و طبرستان است پس از میرزامسیح، میر محمدهادی قلندر قرار دارد در این سلسله پس از میر محمدهادی علوی، سید محمدتقی موسوی، میر محمدهاشم و محمدهادی عقیلی قرار دارند در این سلسله، حکیم محمدحسین عقیلی خراسانی، که موردنظر ماست، از پدرش، یعنی محمدهادی و از دایی پدرش، یعنی علوی خان کسب فیض نموده است از اساتیدی که عقیلی به ارادت آنان تصریح نموده شخصی است با نام میر محمدعلی حسینی سخن عقیلی درباره این شخص به گونه ای است که گویا میر محمدعلی از دیگر اساتید او برتر بوده است مثلاً در ابتدای کتاب مخزن الأدویه عنوان می کند از عنفوان جوانی به خدمت والد ماجد این علم را آموخته است ولی در چند سطر بعد استاد خود را میر محمدعلی الحسینی معرفی می کند عقیلی در ابتدای تمام کتب خود به این استاد اظهار ارادت می نماید و تألیفات خود را امتثال امر او می داند به عنوان نمونه در ابتدای کتاب قرابادین چنین می نویسد خال والد ماجد مغفور مبرور، محمدهاشم المخاطب به حکیم سید علوی خان ابن حکیم محمدهادی علوی دست به تألیفات قرابادینی زد و ناتمام ماند و میر محمدعلی الحسینی پیر و مرشد من از من خواست کار او را تمام کنماز اساتید دیگر عقیلی اطلاع دقیقی در دسترس نیست هرچند وی از اطبای فراوانی در کتب خویش یاد می کند و این امر نشانگر آن است که وی به طور مستقیم یا مع الواسطه از خرمن اساتید فراوانی کسب فیض نموده است عقیلی علاوه بر مهارتی که در طب دارد از علوم دیگر نیز بی بهره نبوده و در کتبش گاه استفاده ای از علوم دیگر نیز می کرده است مثلاً گاه از اصطلاحات منطقی و اصولی استفاده می کند؛ بیان قواعدی از جمله یرجع کل شی الی اصله و اذا تعارضا تساقطا از جمله این اصطلاحاتند استفاده از آیات قرآن و احادیث معصومین ـ علیهم السلام ـ نیز حاکی از اطلاع و اعتقاد او به کلام الهی و سخنان خاندان پیامبر است مثلاً در مقدمه کتاب خلاصه الحکمه در بیان فضیلت علم طب می نگارد بدان که فضیلت و شرف آن را این بس که وارد است و العلم علمان علم الابدان و علم الادیان و در ادامه همان، در بیان نیازمندی انسان به طب برای شناخت و معرفت الهی به این آیات و روایات استشهاد می کند و فی انفسکم افلا تبصرون ، افلا ینظر الانسان الی نفسه ، من عرف نفسه فقد عرف ربه و اعرفکم بنفسه اعرفکم بربهعقیلی مطالعاتی در عرفان، تفسیر، شعر و نیز داشته و گاه گاهی بدین علوم اشاراتی داشته است اگر به مقاله ای که او تحت عنوان عشق در کتاب معالجات نگاشته است و ما آن را در پی خواهیم آورد، بیندازید، علاوه بر جنبه های فوق نشانی از ذوق لطیف و ولایت مداری او را مشاهده می نمایید آثار عقیلی درباره کتب او، که بیان کننده ارزش و جایگاه علمی عقیلی اند، شاید سخن به دراز بکشد تعداد و اسامی کتب، موضوعات آن ها، وجود آن ها و میزان تأثیرگذاری آن ها، مباحثی است که در این راستا پی می گیریم کتاب های بر جای مانده از عقیلی، شاید از مفصل ترین کتب طبی بر جای مانده باشد در زیر به کتب و یا رسالات او، که بر جای مانده و یا لااقل نامی از آن ها در تاریخ برده شده، اشاره خواهیم نمود 1 ـ دستور شفایی آقابزرگ تهرانی در موسوعه گرانقدر الذریعه، این کتاب را به وی نسبت داده است ولی به همین مقدار بسنده کرده و چیزی افزون بر این ننگاشته است 2 ـ قرابادین صغیر عقیلی، خود به تألیف این کتاب تصریح می نماید سخن ما درباره این مدّعا نقلی است که در کتاب خلاصه الحکمه وجود دارد عقیلی در این کتاب چنین می نگارد وصف شراب حلال از آن جناب ـ صلوات الله علیه ـ در قرابادین کبیر در حرف الزاء در زبیب، و در قرابادین صغیر مفردات در حرف الشین در اشربه مذکور شدهمتأسفانه این کتاب امروزه در دسترس نیست و گزارشی از آن نیز در فهرست های خطی کتابخانه ها به دست نیامده است البته به نظر می رسد جامعیت کتاب ارزشمند قرابادین کبیر، سبب این امر باشد و تألیف این کتاب، از اقبال اندیشمندان به کتاب قرابادین صغیر می کاسته است 3 ـ خلاصه الطب مرحوم آقابزرگ تهرانی در کتاب الذریعه نقل نموده است که این کتاب، در کتابخانه داخل سرای همایون استانبول موجود می باشد آن مرحوم احتمال آن را داده که این کتاب همان کتاب خلاصه الحکمه باشد البته گزارش مرحوم آقابزرگ بر اساس فهرست تنظیم یافته آن کتابخانه است، نه دریافت های مشاهداتی ظاهراً عقیلی به غیر از کتاب ارزشمند خلاصه الحکمه، کتابی با نام خلاصه الطب داشته است و علی رغم آن که اسم این کتاب در کتب مختلف آمده است، اثری از آن نیست احتمال آن می رود که خلاصه الطب، خلاصه ای از کتاب ارزشمند خلاصه الحکمه باشد که بعدها با توجه به تفصیل و اهمیت خلاصه الحکمه، این کتاب به دست فراموشی سپرده شد 4 ـ زبده النکات فی شرح الکلیات این کتاب، که شرح قانونچه چغمینی است، در فهرست کتابخانه مجلس شورای اسلامی به چشم می خورد البته به نظر می رسد مؤلف باید محمدحسین یا حسین بن محمدهادی علوی باشد هرچند با توجه به تاریخ کتابت به نظر می رسد این کتاب تألیف عقیلی موردنظر ما نباشد، زیرا عقیلی کتاب معالجات را بعد از سال 1195 هـ ق، که سال تألیف کتاب ارزنده خلاصه الحکمه است، تألیف کرده است یعنی 71 سال بعد از تاریخ کتابت کتاب زبده النکات فی شرح الکلیات احتمال می رود این کتاب تألیف پدر عقیلی یعنی محمدهادی باشد، بنابر این نام مؤلف باید این گونه ضبط گردد ابوالحسین محمدهادی علوی شیرازی 5 ـ رساله ای در باب طحال اطفال گزارش این کتاب بنابر نقل عقیلی در کتاب خلاصه الحکمه است وی در این کتاب چنین می نگارد مؤلف رساله ای علی حده در این مرض نوشته و هم چنین در معالجه طحال ایشان البته امروزه این کتاب در دسترس نیست 6 ـ رساله حجامت عقیلی در کتاب خلاصه الحکمه به رساله ای در این باب که از تألیفات خود اوست، اشاره می کند متأسفانه این رساله به دست ما نرسیده است 7 ـ رساله ای در باب حصبه و جدری و حمیقا نام این رساله بنابر تصریح عقیلی در کتاب قرابادین کبیر و کتاب خلاصه الحکمه آمده است 9 ـ رساله عرق مدنی گزارش این رساله در کتاب قرابادین به چشم می خورد 10 ـ رساله ای در باب جنین نام این رساله در کتاب خلاصه الحکمه به چشم می خورد 12 ـ کتابی درباره معالجه ذات الریه اطفال عقیلی در کتاب خلاصه الحکمه بدین کتاب اشاره نموده است 13 ـ معالجات این کتاب بخشی از موسوعه مفصل مجمع الجوامع است که عقیلی دراین باره می گوید اما بعد می گوید بنده خاطی محتاج به رحمت ربه الغنی محمدحسین ابن المرحوم المبرور محمدهادی العلوی العقیلی که چون از تألیف فن کلیات مسمّی به خلاصه الحکمه و مفردات مسمّی به مخزن الأدویه و مرکبات مسمّی به ذخائر الترکیب از کتاب مجمع الجوامع ـ بعون الله تعالی و لطفه ـ فارغ گردید، حال شروع نمود به تألیف معالجات امراض مختصه از سر تا قدم در ضمن دوازده مقاله با توجه به این سخن و این که عقیلی خود نگاشته که سال 1195 هـ ق به تألیف کتاب خلاصه الحکمه پرداخته است، باید گفت تألیف کتاب معالجات بعد از سال 1195 هجری است؛ هرچند مؤلف، خود در این باره تصریحی نکرده است این کتاب بنابر تصریح مؤلف، مشتمل بر دوازده مقاله است هر مقاله از این کتاب مشتمل بر چند فصل است فصول کتاب نیز خود به چندین باب تقسیم می شود 14 ـ معالجات (عربی) عقیلی قبل از تألیف چهار کتاب مشهور خود، یعنی مخزن الأدویه، قرابادین، خلاصه الحکمه و معالجات، دست به تألیف کتابی در باب معالجات به زبان عربی زده بوده که این کار بنا به عللی، که ما نیز به درستی از آن اطلاع نداریم، ناتمام مانده است عقیلی سال تألیف این کتاب را سال 1183 هـ ق ذکر کرده است متأسفانه از این کتاب نیز امروزه گزارشی به دست ما نرسیده است 15 ـ ذخائر التراکیب یا قرابادین کبیر این کتاب، اولین کتابی است که عقیلی از مجموعه بزرگ جوامع الجامع، نگاشته است عقیلی در مقدمه کتاب خلاصه الحکمه، ساختار قرابادین را این چنین ترسیم می کند و آن کتاب را بدین نسق و آن کتاب را که اولاً بعض ادویه مفرده که اصل و عمود اند در بعض مرکبات و آن مرکبات به نام آن ها مشهوراند با بیان طبیعت و خواص و منافع و مقدار شربت و مضارّ و إصلاح ذکر نماید، و در ذیل هریک تراکیب موسومه بدان را و ثانیاً در ضمن جابجا نیز مرکباتی که هریک موسوم به اسمی خاص اند ـ نه به اسم دوایی خاص ـ معین ـ برای آن که تامّ و جامع باشد و احتیاج به کتابی دیگر نیفتد از قرابادینات و همگی به ترتیب حروف تهجی برای سهولت اخذ و تلقی قرار داده ام و در ضمن کتب و ابواب و فصول و خاتمه می باشددر حقیقت، قرابادین عقیلی دنباله نوشتار مرحوم علوی خان نیست بلکه این قرابادین، کتاب مستقلی است؛ هرچند عقیلی در این کتاب از نوشتار علوی خان استفاده های فراوان کرده است قرابادین کبیر، بزرگترین قرابادین نوشته شده موجود تا حال حاضر می باشد این کتاب از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار است که توجه این خصوصیات، اهمیت این کتاب را برای ما مشخص می سازد هرکس به کتاب قرابادین مراجعه نماید با اشخاص زیادی روبه رو می شود که عقیلی در این کتاب از آن ها مطالب فراوانی نقل می کند این نقل قول ها، گاه از روی نوشتار آن ها بوده که به دست عقیلی رسیده است و گاه به منبع آن اشاره نکرده است این مطلب نشان گر آن است که عقیلی در تألیف این کتاب از تجربیات افراد فراوان استفاده نموده است و هم چنین در نگارش قرابادین، کتابخانه بزرگی از تألیفات حکمای سابق در اختیار داشته است از سرنوشت بسیاری از این کتب امروز اطلاع دقیقی نداریم اهمیت قرابادین در این است که این کتاب، با توجه به عدم دسترسی به منابع آن، می تواند ما را به نظریات حکمای گذشته رهنمون باشد و هم چنین با توجه به اطبای فراوانی که در این کتاب نام آن ها به میان آمده، این کتاب می تواند به عنوان تذکره ای جامع در تاریخ طب مورد استفاده دانش پژوهان طب و حکمت قرار گیرد از خصوصیات دیگر قرابادین کبیر این است که عقیلی در این کتاب، اسامی ناآشنایی برای بعضی از داروها ذکر می نماید که در کتب پیشین کمتر به این گونه واژه ها برمی خوریم از جمله این کلمات می توان به این اسامی اشاره کرد ارگچه، اطریه، آثاناسیا، رامهرنات، غفطارقان، دیاقوذا عقیلی در این کتاب و کتب دیگرش به واژه آفرینی و استعمال لغات ناآشنا و یا محلی پرداخته است مثلاً در مورد بیماری ها از اسامی خاصی استفاده کرده که در کتب دیگر یافت نمی شود، مانند ریحک یا کزک 16 ـ مخزن الأدویه و تذکره اولی النهی عقیلی پس از تألیف قرابادین، دست به تألیف این کتاب زده است وی در مقدمه مخزن الأدویه در این باره چنین می گوید و بعد اتمام آن (قرابادین کبیر) ـ بحمدالله و حسن توفیقه ـ باز حسب الأمر آن جناب سامی ـ مدظله العالی ـ متوجه جمع و تألیف کتابی در ادویه مفرده گردید أیضاً به ترتیب حروف تهجی از الف تا یاء در ضمن ابواب و فصول، ملتقط از کتب معتبره متداولهمخزن الأدویه در ابتدا از یک مقدمه تشکیل شده است این مقدمه که به ذکر کلیاتی درباره استفاده از ادویه و خصوصیات کلی آن ها اشاره دارد، مشتمل بر چهارده فصل است پس از مقدمه، عقیلی مفصل ترین بخش کتاب را در 28 باب، یعنی به تعداد حروف الفبا (عربی)، به نگارش درآورده است هر باب به مقتضای تعداد ادویه و نیز حروف دوم آنها به چندین فصل تقسیم شده است عقیلی در خاتمه این کتاب، که 28 باب است، به ذکر اسامی ادویه که در کتاب به صورت پراکنده نقل شده است، می پردازد ابواب خاتمه نیز به مقتضای حرف دوم این ادویه، به چند فصل تقسیم شده است امروزه کتاب مخزن الأدویه یکی از مفصل ترین و مشهورترین کتاب هایی است که در این باره در دسترس دانشجویان این رشته قرار دارد 17 ـ خلاصه الحکمه عقیلی پس از اتمام مخزن الأدویه، دست به تألیف کتابی درباره کلیات علم پزشکی زد این کتاب سوّمین کتاب از موسوعه ارزشمند مجمع الجوامع است مقدمه کتاب، که متضمن چهار فصل می باشد، در بیان تعریف علم طب، هدف، موضوع و شرف آن و بیان سخنانی به عنوان وصیت و نصیحت در آداب طبیب و بیمار است مقاله اول این کتاب مشتمل بر چهار رکن است و در این مقاله مؤلف به بیان امور نظری و تئوری می پردازد رکن اول این مقاله مشتمل بر یک مفتاح و هفت فصل، رکن دوم مشتمل بر یازده فصل، رکن سوم متضمن چهار فصل و رکن پنجم در برگیرنده پنج باب است مقاله دوم که در آن به بیان امور عملی پرداخته شده، مشتمل بر دو فن است در فن اول در ضمن شانزده فصل، اموری درباره حفظ صحت بیان شده است و در فن دوم، معالجات و دستورالعمل هایی به عنوان کلی ذکر شده است؛ این فن شامل سه فصل است بخش آخر که به عنوان خاتمه در این کتاب ذکر گردیده در برگیرنده عناوینی است که از آن ها به تدبیر تعبیر می شود البته در تمامی کتب کلیات از زمان بوعلی به بعد این بخش به چشم می خورد، اما هیچ یک از نویسندگان به تفصیل و دقت عقیلی در تدابیر ننوشته است، مخصوصاً در فصل تدبیر حبلی و مرضعه آن چنان توضیحات مفصلی درباره زنان حامله و شیرده بیان کرده که خود می تواند به عنوان کتابی جداگانه چاپ شود هم چنین است فصل تدابیر مسافران و فصل تدبیر اطفال و فضل تدبیر مشایخ که حقاً هر کدام کتابی کامل در موضوع خود است، مثلاً آنچه از بیماری اطفال در خلاصه الحکمه آمده است مفصل ترین بحث بیماری اطفال است که تا به حال به دست ما رسیده و هیچ کدام از کتب تا این حد مبسوط در بیماری اطفال بحث نکرده اند البته به غیر از این قسمت، این کتاب مفصل ترین کتاب در زمینه کلیات طب می باشد و از نظر حجم مطالب در باب کلیات طب فقط کتاب تحفه سعدیه شرح قانون بوعلی تألیف قطب الدین شیرازی است که با آن برابری می کند وگرنه در بین کتب فارسی تا به حال کتابی به این حجم در باب کلیات نگاشته نشده است شاخصه های علمی و اخلاقی عقیلی عقیلی شخصی بوده که در خانواده علم و طبابت پرورش یافته و نزد بهترین اساتید طب کسب فیض نموده است علاوه بر آن از تجربیات شخصی چون میر محمدهاشم معتمد الملوک بهره جسته و از فنون طب هندی نیز آگاهی داشته است و در گوشه کنار کتاب هایش مکرراً به آن ها اشاره می کند علاوه بر این ذکر بیش از 100 طبیب نامی و نقل قول از آن ها از حکمای یونان گرفته تا عرب و فارس از قدیمی ترین آن ها اسقلینوس تا اطبای معاصر خود مانند حکیم اکبر ارزانی و ذکر بیش از 40 کتاب طبی مشهور، حاکی از کوشش و تتبع مؤلف در علم طب و اهمیت تألیف کتاب دارد مؤلف تنها از اطباء گذشته مطالب را نقل قول نکرده، بلکه در بعضی موارد، به آن ها اشکال گرفته و نظریه آن ها را رد کرده است؛ مانند رد نظرات داود انطاکی در باب حقنه کتب عقیلی از دو خصوصیتِ تتبع و تحقیق برخوردار است این سخن نیازمند هیچ توضیحی نیست، بلکه هر که به کتاب های او نظری اجمالی بیندازد از این دو خصیصه آگاه می شود؛ در میان کتب او که به دست ما رسیده است، قرابادین کبیر بیشتر نشاندهنده خصوصیت تتبع و کتاب خلاصه الحکمه بیشتر بیانگر خصوصیت تحقیق اوست عقیلی خود نیز تصریح کرده است که تنها به تقلید گذشتگان نپرداخته و هدف او جمع آوری مجموعه ای مفصل نبوده، که البته این امر نیز عملی ارزشمند است، بلکه او سخنانی را نقل می کند که حقیقت آن به تجربه و تحقیق برای آن به اثبات رسیده باشد با توجه به این خصوصیات، او گاه سخنان حکیمان گذشته را در بوته نقد قرار می دهد مثلاً در مبحث قاروره در نقد سخنان قرشی پس از نقل کلام شیخ الرئیس برداشت قرشی را رد کرده و آن را نقد می کند و چنین نگاشته و اعتراضی که شارح نموده بر او که گفته سواد بول محمود نیست جمیع اشخاص و أسنان را و مخصوص به مشایخ و نسوان نیست مگر بحرانی آن که محمود است همه را, غیر واقع است مراد او رحمه الله را خوب نیافته و یا بر گفته ملا نفیس کرمانی در مبحث حقنه اشکال می کند او در عین نقد سخنان بزرگان، جانب ادب را نیز رعایت می کند و گاه از آن ها با القابی شایسته تعبیر می کند عقیلی از علوم زمانه خود نیز آگاهی داشته و هم چنین از طب و روند آن در ممالک دیگر بی خبر نبوده است؛ مثلاً در مبحث کتاب خلاصه الحکمه به اطبای مسیحی که از عرقیات و املاح و جوهر و روغن مستخرج از ادویه استفاده می کردند، اشاره می کند او در کتاب قرابادین کبیر این ملل را به طایفه نصاری یاد کرده است و تحت عنوان ادویه جدیده و طرق استعمال آن ها راجع به احوال عجیب آنان سخنانی ایراد می کند و در جایی می گوید که این ملت نصاری ادویه تازه ای کشف کرده اند که بعضی از آن ها مانند شجره النبی (کاسکار سگاردا) و عشبه مغربی و چوب چینی و زردچوبه و چلاپا و عصاره ریوند و چای ختایی و دارچینی و بادیان ختایی و ساگودانه و نارگیل دریایی و گنه گنه در دنیای پزشکی شهرت بسیار دارد و امر دیگر قابل توجه این است که وی بعضی از طرق معالجه اطبای فرنگ را نیز زیر بحث آورده است از جمله آن طریقه، انتقال خون است که در مخزن الادویه فارسی در ذکر باب دم، درج شده است او درباره افعال و خواص این ادویه جدید مقاله ای جامع و سودمند نوشته که لطف الله مولوی افندی چلبی آن را از ترکی به عربی برگردانده است از او در میانه انبوه کتاب های بر جای مانده اش نظریات جدید و گاه ابتکاری به چشم می خورد مثلاً در کتاب خلاصه الحکمه به حرکت لب های جنین اشاره کرده است، در حالی که اگر کسی از طب جدید و کشفیات آن آگاهی داشته باشد می داند که این مطلب از کشفیات طب جدید شمرده می شود هم چنین وی در همین کتاب، سخن از سنگ کلیه، در اطفال می گوید، در حالی که امروزه نیز این سخن شگفتی آفرین است با این حال حکیم محمدحسین عقیلی بسیار متواضع است؛ مراجعه به مقدمه کتب او ما را از سخن دیگر بی نیاز می سازد، در متن کتاب نیز گاه از خود با تعابیری یاد می کند که نشانگر روح تواضع و مردانگی در اوست؛ مثلاً در مباحثی از خلاصه الحکمه از خود چنین تعبیر می کند راقم هیچ مدان، احقر العبادعلاوه بر این عقیلی شخصی متعبد به شرع و متخلق به اخلاق اسلامی است ولایت مداری نیز در کلام و نوشتار عقیلی به صورتی ظاهر جلوه گر است او ولایت ائمه اطهار ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ و تبعیت و ولاء ایشان را در فراگیری دانش طب ضروری می داند آنچه عقیلی بر آن اصرار دارد امروزه نیز می تواند در ابتدای دانش آموزی به عنوان اصلی اساسی مورد توجه قرار گیرد که طب را میزان شرع قرار ندهند، شرع را میزان طب قرار دهند. منابع: مقاله خلاصه الحکمه، مخزن الأدویه، قرابادین لبکی، قرابادین کبیر، ترجمه قانونچه، معالجات، الذریعه از اساتید عقیلی می‌توان پدرش محمد هادی عقیلی، علوی‌خان و میر محمدعلی حسینی را نام برد. وی علاوه بر مهارتی که در طب داشت، از علوم دیگر نیز بی‌بهره نبوده و آن‌چه از نوشته‌هایش به‌دست می‌آید نشانة آشنایی او با علومی از جمله منطق، اصول، حدیث، عرفان، تفسیر، شعر و . . . می‌باشد. کتاب‌های برجامانده از عقیلی، شاید از مفصل‌ترین کتب طبی برجامانده باشد. مهمترین اثر او مجمع الجوامع است که خود شامل قرابادین کبیر، مخزن الادویه و خلاصة الحکمة می‌باشد. خلاصه‌الحکمه شامل یک دوره کامل طب نظری و عملی، مخزن‌الادویه حاوی مفردات دارویی و قرابادین کبیر شامل داروهای ترکیبی و نحوه تهیه آن‌ها. از آثار دیگر او می‌توان معالجات عقیلی، رساله‌ای در باب طحال اطفال، رسالة حجامت، رساله در باب حصبه و جدری و حمیقا، رسالة عرق مدنی، رساله‌ای در باب جنین، خلاصة الطب و زبدۀ النکات فی شرح الکلیات را نام برد که غیر از مجمع الجوامع، خلاصة الطب و زبدۀ النکات سایر کتب امروزه در دسترس نیستند.و زبدۀ النکات فی شرح الکلیات نیز بیشتر به نظر می‌رسد که تألیف پدر عقیلی باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد